تاریخ شفاهی دانشگاه ملی ارومیه به روایت تصویر ،اسنادو خاطرات اشخاص

 

ترسیم سرگذشت حیات موسسه فرهنگی و آموزشی مانند دانشگاه می تواند از نظر علمی ارزشمند، آگاهی بخش و هدفمند باشد. علم به عوامل پس رفتها و حتی گاها شکست ها، موفقیتها و پیشرفتهاوکسب تجربیات مفید برای حال و آینده فقط از طریق دانشی مانند تاریخ و تالیف تاریخ محقق میگردد.امروزه تاریخ را به عنوان یکی از منابع مهم شناخت بشرمی دانند، شناختی که در نهایت به شهروندان از هر طیف و گروهی می آموزد که انسانهای بهتر و فهیم تری برای جامعه خود باشند و تاریخ به عنوان یکی از علوم تربیتی تاثیر گذار در خدمت مراکز علمی و فرهنگی مانند دانشگاهها و موسسات علمی که مهد آفرینش و تغییراتی فرهنگ مفید و موثر در جامعه هستند قرار گرفته است.بدون شک ما با آگاهی از گذشته تاریخی دانشگاه ارومیه به عنوان یک مکان علمی و فرهنگی، و اینکه در گذشته برای رسیدن به وضعیت کنونی چه روندی را پیموده و چه عواملی بر این رونداثر گذاشته و به آن جهت داده است، قادر خواهیم بود به شکلی منطقی تر زمان حال را مدیریت کنیم و برای آینده برنامه ریزی دقیق تری داشته باشیم. از آنجا که بیش از نیم قرن از ایجاد دانشگاه ملی ارومیه میگذرد، میتوانیم از این پس آن را به مثابه امری تاریخی در تاریخ معاصر لحاظ کنیم.از طرفی دیگر با توجه به اینکه دانشگاه ارومیه در دوره پیش از انقلاب در منطقه شمال غرب کشور یکی از مهمترین مرکز آموزش عالی موجود بوده و از دیگر سو به عنوان یک قطب علمی و فرهنگی در کشور شناخته میشده است، و این دانشگاه نقش پررنگی در تحولات اجتماعی و تاریخی شهر ارومیه و استان آذربایجان غربی و بالتبع کشور ایران داشته و دارد.دانشگاه ارومیه شاهد برآمدن و رشد و بالندگی شخصیتهایی بوده است که در تاریخ معاصر ایران تاثیرات بسزایی در تحولات علمی ـ فرهنگی کشور داشته اند .وجود این مرکز دانشگاهی که برای تدریس و تحصیل علوم جدید و آموزش بر اساس روشهای نوین شکل گرفته بود، میتواند موجب تأمل در چگونگی تعاملات و تاثیرات این دانشگاه در محیط پیرامونی خود باشد.بررسی و ضبط و جمع آوری خاطرات و نظرات و همچنین اسناد تاریخی این مرکز علمی از مرتبطین با دانشکده در حوزههای مختلف آن از اساتید،دانشجویان و کارکنان ـ که بعضی درگذشته اند و یا اکنون به طور متوسط بیش از هفتاد سال از عمرشان گذشته و در قید حیات هستند ـ ضرورتی است که باید هر چه زودتر به آن

پرداخته شود .بنابراین با توجه اینکه از نسلهای اول دانش آموختگان و اساتید و مرتبطین با دانشگاه هیچ خاطره و سند مکتوب جامعی که ابعاد مختلف را در نظر بگیرد، باقی نمانده و تاکنون هیچ فرد و یا نهادی به تدوین جامع آن نپرداخته است؛ به نظر میرسد با توجه به کهولت سن کثیری از این عزیزان، با تکیه بر روش تاریخ شفاهی و گردآوری و تدوین اسنادی این میراث ارزشمند، می توان به اینضرورت پاسخ متناسبی ارائه نمود.چرا که تاریخ چیزی جز سند نیست و هر چقدر قلمرو اسناد گسترده تر باشد، تاریخ عینی تر نگاشته میشود و امکان بازسازی ارزش ها و نگرشها و کنش های گذشتگان برای آیندگان پدید خواهد آمد. بنابراین، شناخت تاریخ و پیشینه تاریخی دانشگاه گنجینه ای از اطلاعلات را در دسترس ما میگذارد تا با تحلیل آنها بتوانیم روند پیشرفت آینده را پیریزی کنیم